کاش سنگی بود که سرم به آن می خورد!!
کسی نیست که بگویدم:
"کم عقل!
از خودش چه خیری دیدی که با خیالش اینگونه سر می کنی؟!!!
کاش سنگی بود که سرم به آن می خورد!!
کسی نیست که بگویدم:
"کم عقل!
از خودش چه خیری دیدی که با خیالش اینگونه سر می کنی؟!!!
طاقت فرسودگی ام هیچ نیست
در پی ویران شدنی آنی ام
آمده ام بلکه نگاهم کنی
عاشق آن لحظه ی توفانی ام
دلخوش گرمای کسی نیستم
آمده ام تا تو بسوزانی ام
آمده ام با عطش سالها
تا تو کمی عشق بنوشانی ام
ماهی برگشته ز دریا شدم
تا که بگیری و بمیرانی ام
خوبترین حادثه می دانمت
خوبترین حادثه می دانی ام
حرف بزن ابر مرا باز کن
دیرزمانی است که بارانی ام
حرف بزن حرف بزن سالهاست
تشنه ی یک صحبت طولانی ام
ها...به کجا می کشی ام خوب من؟
ها...نکشانی به پشیمانی ام؟
دلـم تنـگ همـان کسی است کـه دیگر حتـی جـواب سلامـم را نمیـدهــد…
دلـم تنـگ همـان کسی است کـه وقتی ازکنـارش میگـذرم دیـگر بـه من نگـاهی نمیـکند….
دلـم تنـگ است…
تنـگ….
نمیدانم دیـگر چـطوربـاید میـبودم که نبودم……!
عازم یک سفــــــــــــــرم
سفری دور به جایی نزدیـــــــــــــک
سفری از خود من به خــــــــــــــــــــــــــــودم
مدتی است نگاهم به تماشای خداســـــــــــــــــــــت
و امیـــــــــــــــــدم به خداوندی اوســــــــــــــــــــــــــــت…